English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8335 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
immediate mission U تک فوری هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
immediate mission U ماموریت فوری هوایی
reflex force U نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
Other Matches
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
spot U فوری
immediate <adj.> U فوری
spontaneous U فوری
instanter U فوری
sudden U فوری
spots U فوری
urgent U فوری
urgently U فوری
prompted U فوری
prompts U فوری
prompt U فوری
snap shot U فوری
acute <adj.> U فوری
posthaste U فوری
unintermediate <adj.> U فوری
intuitive <adj.> U فوری
instantaneous <adj.> U فوری
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
prompt payment U پرداخت فوری
immediate action U عملیات فوری
immediate memory U حافظه فوری
urgent priority U تقدم فوری
snapshot U عکس فوری
speedy trial U دادرسی فوری
immediate U خیلی فوری
immediate message U پیام فوری
snap shot U عکس فوری
inst U مخفف فوری
spot test U ازمایش فوری
prompt delivery U تحویل فوری
real time U بازده فوری
snapshots U عکس فوری
scrams U فوری رفتن
scram U فوری رفتن
hasty U عجولانه فوری
snap shooter U عکاس فوری
prompt deployment U گسترش فوری
instantaneous reaction U واکنش فوری
pistolgraph U عکس فوری
instantaneous photograph U عکس فوری
cash prompt U نقد فوری
cash spot U نقد فوری
emergency priority U تقدم فوری
emergency care U مراقبتهای فوری
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
snaps U گرفتن عکس فوری
snap shot U عکس فوری گرفتن
immediate action U عکس العمل فوری
snapped U گرفتن عکس فوری
snap U گرفتن عکس فوری
red alert U آژیر خطر فوری
snapshoot U عکس فوری گرفتن
upsurge U قیام فوری وناگهانی
snapshoot U تیر فوری انداختن
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
immediate addressing U ادرس دهی فوری
quick set U گرفتن فوری بتن
snap report U گزارش فوری یا انی
ready service U اماده به استفاده فوری
pistolgraph U دستگاه عکس فوری
payable immediately U قابل پرداخت فوری
red alerts U آژیر خطر فوری
the letter is urgent U نامه فوری است
snapping U گرفتن عکس فوری
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
tea bag U پاکت محتوی چای فوری
tea bags U پاکت محتوی چای فوری
spot price U قیمت برای فروش فوری
exigent U محتاج به اقدام یا کمک فوری
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
to stop cold something U چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
This company guarantees prompt delivery of goods. U این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
emergencies U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom> U فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
emergency U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
inquiry processing U فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
readout U دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
dead line U خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
accelerating pump U پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
dotting U در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
dot U در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
air distant support U پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
heavy lift U حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
anti aircraft U ضد هوایی
overhead conductor U خط هوایی
air drawn U هوایی
airborne U هوایی
acclimatization U هم هوایی
aerial line U خط هوایی
linear distance U خط هوایی
air built U هوایی
airhead line U خط سر پل هوایی
aery U هوایی
air attack U تک هوایی
air strike U تک هوایی
overhead roadway U پل هوایی
air head U سر پل هوایی
skyway U پل هوایی
aerials U هوایی
air raid U تک هوایی
air raids U تک هوایی
aviation medicine U طب هوایی
air lane U خط هوایی
overhead line U خط هوایی
flying bridge U پل هوایی
stuffiness U بد هوایی
over-pass U پل هوایی
atmospheric U هوایی
raids U تک هوایی
air U هوایی
pneumatic U هوایی
overpasses U پل هوایی
aerobic U هوایی
aerial U هوایی
overpass U پل هوایی
AA U ضد هوایی
strikes U تک هوایی
strike U تک هوایی
aerobics U هوایی
airs U هوایی
raid U تک هوایی
raided U تک هوایی
aired U هوایی
overhead U هوایی
airy U هوایی
raiding U تک هوایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com